جکسون و خانواده اش دچار مشکلات مالی شده اند. دیگر پولی برای اجارۀ خانه نیست و غذای زیادی هم ندارند. ممکن است او، پدر و مادرش، خواهر کوچکش و سگشان مجبور شوند دوباره در مینی ون خود زندگی کنند. کرنشاو یک گربه است. او بزرگ، پرحرف و خیالی است. گربه به زندگی جکسون بازگشته تا به او کمک کند. اما آیا یک دوست خیالی برای نجات این خانواده از دست دادن همه چیز کافی است؟ کاترین اپلگیت، نویسندۀ محبوب، به روش های غیرمنتظره ای ثابت می کند که دوستان مهم هستند، چه واقعی باشند یا خیالی.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام