کید ایتون سیزده سال از ویلا گرانت بزرگ تر است و به سختی در خانه اش به او نگاه می کند، البته تا زمانی که یک شب او را برای بازی جرئت یا حقیقت وارد جکوزی می کند. بعد از آن شب، همه چیز تغییر می کند. کید آدم غرغرو و کمی زمخت است، ولی برای این دختر شهری، کشاورزهایی با شانه های پهن و دست های پینه بسته یک نقطه ضعف به حساب می آیند. کید متوجه می شود که ظاهر سخت او فقط یک نماست؛ خصوصاً وقتی می بیند چطور با پسر کوچکش بازی می کند. شاید در قراردادشان نوشته باشد این کار فقط برای دو ماه است، اما قلب کید می گوید که همیشگی است.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام