این کتاب درباره پسر و دختر جوانی است که به علت بیماری مشابهی در بیمارستان بستری هستند. استلا دختری نوجوان است که مبتلا به بیماری فیبروز سیستیک است. به همین دلیل تمام وقت خود را در بیمارستان سپری میکند یا به عبارتی در بیمارستان زندگی میکند. استلا دارای برنامههای مشخص روزانهای است و دیگر به این برنامهها عادت کرده است. همه چیز طبق روتین و روال همیشگی پیش میرود تا این که استلا با نوجوانی به نام ویل که با همان بیماری استلا در بیمارستان است آشنا میشود. چیزی نمیگذرد که این دو به هم علاقهمند میشوند. اما به دلیل محدودیتهای بیماری نمیتوانند به هم نزدیک شوند و باید از فاصله مشخصی با هم دیدار کنند. هر روز که میگذرد علاقه این دو نفر به هم بیشتر میشود تا این که بالاخره تصمیم میگیرند این حد و مرز را بشکنند و ...
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام