هرم نفسهایش و نگاهش که تو نگاهم قفل شده بود چنان دلم رو آشفته کرد که نگاهمو ازش گرفتم وخودمو به زور از دست هایش آزاد کردم و دنبال یه لیوان آب یخ می گشتم تا روی سرم بریزم و حرارت بدنم رو خنک کنم. آی آی کتاب
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام