ساعت 2 و 21 دقیقه و 13 ثانیه شنبه 29 اسفند توشفان ئیل تا من خودنویسم را دربیاورم، پری ناز خانم از تو گنجه، یک خرگوش کوچک کاموایی بیرون می آورد و می گذارد وسط سفره و پیاله های کوچک چینی را دورش می چیند. بعد خیلی نرم می رود آشپزخانه که چای را دم بکند. نگاه می کنم: سماق، سیر، سرکه، سکه، سنجد. می دانم که مثل تمام سالهایی که بر او گذشته، به جای سبزی، قاب عکس سینا سامان را می گذارد. این تکه را ذبیح بارها بازنویسی کرده تا بتواند قاب عکس را کنار تنگ ماهی بگذارد و آینه را طوری میزان کند که پرهیب و چهره تمام رخ سینا، در پرتو نور شمعها بیفتد توی آب و یک جفت ماهی قرمز، میان لب و دهان نیمه باز و ابروهای هلالی اش بروند و بیایند و حبابهای ریز سطح آب را بترکانند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام