کتاب خاطره های انسانی است که از زبان دو خواهر «آتکا» و «هانا» روایت می شود؛ آتکا دختر بزرگ خانواده ای است که از ۱۰ خواهر و برادر دیگرش بزرگتر است و ۲۱ سال دارد. مادر خانواده به خاطر فعالیت های بشر دوستانه عضو سازمان «مادران برای صلح» است و قبل از محاصره به وین رفته است و با تلاش بعد از مدتها به سارایوو بر می گردد و در هرحال در سارایوو باشد یا بیرون از آن، بیشتر به فعالیت های اجتماعیش مشغول است. بنابراین نقش مادر این خانواده پرجمعیت با آتکاست و مادر بزرگی ۷۵ ساله که با اینکه جنگ جهانی دوم را تجربه کرده است، سرزنده و امیدوار است و برخلاف نوه هایش که در حکومت کمونیستی بزرگ شده اند و دین را افیون توده ها می دانند، اعتقادات متفاوتی دارد اما این مانع ارتباط صمیمانه و با احترام دو طرف نیست. بوی قهوه هایش که بهترین لحظات امیدبخش را می سازد را می شود در جای جای خاطرات در سخت ترین شرایط احساس کرد.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام