معرفی اثر : هادی فرهادی



  ردیف : 2280

  عنوان پیشنهادی : متیل

 عنوان نهایی : ---

  نوع اثر : تالیف

  وضعیت : در انتظار ناشر

  ناشر : ---


  فهرست مقذمه پیشینه افسانه چالشی بر ادبیات شفاهی مردم ممسنی متیل شنگ و منگ ماتتی خان چوپان کموتر ... افسانه ها (متیل ها ) و شباهت ها : افسانه یکی ازعناصر و اجزای مهم و اصلی ادبیات عامیانه (فولکلور) به شمار می آید .در لغت نامه ها برای این وا‍‍ژه ،معانی گوناگون و گاهی متضاد آورده شده است مانند داستان ،قصه ،سرگذشت،اسطوره ،شهرت یافته ،داستان پند آمیز،دروغ ،جادو ،سخن بیهوده ، خرافه و حکایت بی اصل و دروغی که برای اخلاق یا برای سرگرم کردن ساخته شده باشد. در متون کهن ادبی نیز گاه و بی گاه به همین معانی به کار برده شده است: که از آبگینه همی خانه کرد وزان خانه گیتی پر افسانه کرد فردوسی شنگ و منگ بز وگوسفندی رفیق بودند در کنار هم روزگار سپری می کردند .بهار بود همه جا پر از گل ها و علف های وحشی شده بود، آن ها روزها به چرا مشغول بودند و شب ها هم هر جا که می یافتند به صبح می رساندند. تا این که بز به فکر ساخت اتاقی شد . بز شروع کرد به ساختن سر پناهی تا از باد وباران زمستان در امان باشند . بز روبه گوسفند کرد و گفت : فردا هوا سرد می شود تا هوا خوب است فرصت داریم بیا تا برویم سنگ بیاوریم اتاقی درست کنیم . میش : پشم دارم پشمول دارم بارون بهار چه غم دارم . بز سنگ ها را آورد و دیوار اتاق را درست کرد . کره ی ابرو باد یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. پادشاهی بود که پسری داشت این پسر را خیلی دوست می داشت چرا که مادرش را سر زا از دست داده بود . نامادری از رابطه ی نزدیک و عشق و علاقه ی پادشاه و پسرش به همدیگر حسادت می کرد . و گاه و بیگاه برای پسر دردسر درست می کرد . هر روز پسر به مکتب می رفت و غروب ها در کنار ساحل قدم می زد و در عالم تنهایی خود به فکر فرو می رفت . یک روز که کنار ساحل بر روی ماسه ها نشسته بود و به غروب خورشید بر روی دریا می نگریست ناگهان در برابرش اسبی بالدار با کره اش از دریا بیرون آمدند و مشغول چرا مرغزارهای اطراف ساحل شدند . پسر پادشاه که پشت سنگی خود را پنهان کرده بود و به آن ها می نگریست .