گرامشی برای زیستن عقاید مارکس آمده بود از عقاید مارکس را نه چون یک چارچوب ثابت محدود کننده که مجموعه ای از عقاید می دید که ذهنش را آزاد ساخته و آن را به کنش پیوند می داد بیشتر ما به آن دسته نوشته های مرکسیشی عادت کرده بودیم که نویسندگانشان با ذهنی انباشته از باورهای شبیه مذهبی به عقاید مارکس چیزی جز علائم نگارشی دست نوشته های او را تغییر نمی دادند در نتیجه گشودگی و تازگی نگاشته های گرامشی برای ما چون روزانه ای به آزادی و نگاه انقلابی بود در اینجا چند پارگی ذاتی نگاشته های او که از نظر برخی نشانه ضعف نگارشی اوست به مزیتی برای ما تبدیل شد اثر گرامشی حتی در برابر جدی ترین تلاش ها برای محدود کردن مرزهای بازش در قالب یک چارچوب راست کیشانه مقاومت کرد.
اینگونه بود که گرامشی بدون چشم پوشی از سایر حوزه های معنا خود را به عنوان یک نظریه پرداز امر سیاسی مطرح کرد او مانند معدود نظریه پردازان بزرگ تاریخ دریافت گسترده ای را از سیاست ضرب آهنگ اشکال تعارضات و تغییرات خاص آن به عنوان یک حوزه به دست داد منظور من شیوه ای است که او این مفاهیم را به عنوان رایطه نیروها انقلاب انفعالی تحول گرایی بحران راهبردی بلوک تاریخی تعریف کرد و معانی تازه ای برای حزب ارائه داد
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست