شناخت هاله

رنگ های هاله

رنگ های گرم حالات مثبت و هیجان انگیز ایجاد می کنند و رنگ های سرد به افراد آرامش و احساس امنیت می دهد.

ما همگی در برابر رنگها از خود واکنش نشان میدهیم. حتی کسانی که هیچ‌گونه اطلاعی دربارهی رنگها ندارند بطور غریزی میدانند که رنگهای گرم حالات مثبت و هیجان‌انگیز ایجاد میکنند و رنگهای سرد به افراد آرامش و احساس امنیت میدهد. آنها معمولا قرمز را به هیجان، خشم و تهاجم نسبت داده و رنگ سبز را به آرامش، سکون و انفراد نسبت میدهند. در سال 1918 یک آزمایش جالب انجام شد که از کودکان خواسته شده بود که در برابر تصاویر غمناک و شاد رنگی را انتخاب کنند.

زمانی که به تصویر شاد نگاه کردند رنگهای نارنجی، زرد، سبز و آبی را کشیدند ولی در برابر تصاویر غمناک از رنگهای قهوه‌ای، مشکی و قرمز استفاده کردند. زمانی که قادر به دیدن رنگ هالهی افراد شدید میتوانید با توجه به کیفیت رنگ هاله‌شان احساسشان را در آن لحظه بگویید.

ضمنا، کودکان در دیدن هاله تواناترند. خانم الن موری در کتابش به نام «راهنمای عام به سوی دورههای روحی و معنوی» دربارهی تجربهاش با کوکان 12-11 ساله که درانتاریو انجام داده بود صحبت میکند.

با وجود اینکه خودش در آن زمان قادر به دیدن هاله نبود ولی معتقد بود که 75% دانش آموزانش هاله را با رنگهایش به طور کامل میدیدند.

ما از رنگها برای بیان احساساتمان در تمام لحظات استفاده میکنیم. زمانی که عصبانی هستیم خون جلوی چشمانمان را میگیرد و هنگامی که احساس آرامش میکنیم سردی و آرامی آب را یادآور میشویم، این حالات و احساسات احتملا ناشی از رنگ‌بندی هاله است که به ما منتقل میشود.

در سال 1932 رابرت جرارد یک دانشمند آمریکائی مجموعهای آزمایشات با زندانیان انجام داد. او دریافت که نور قرمز آنها را هیجان زده و پرخاشگرتر میکند. و رنگ آبی به آنها آرامش میدهد.

الکساندر راس چاوس پی برد که زمانی که زندانیان دربرابر نور صورتی قرار گیرند خشونت آنها کاهش مییابد، او دریافت که سلول صورتی به آنها آرامش میدهد و باعث میشود که کمتر عصبی شوند.

نیروی دریایی آمریکا به سرعت شروع به ساخت سلولهای صورتی کرد. و امروزه صدها موسسه در سرتاسر آمریکا زندانیان را در سلولهای صورتی قرار میدهند تا آنها را آرام کنند.

آزمایش دیگری که توسط جک ویدگری انجام شد یک نوع هماهنگی رنگها بود که در آن دو اتاق بازجویی پلیس را به رنگهای مختلف در آوردند. یکی از آنها با ترکیب رنگ سبز کمرنگ و زرد مایل به خاکستری و دیگری قرمز روشن و سبز رنگ آمیزی شد.

پلیس، اتاق اول رابرای مصاحبه با قربانی و خانوادهاش و اتاق دوم را برای مصاحبه با مظنونین در نظر گرفت آنها به این نتیجه رسیدند که مظنونین در اتاق دوم بهتر حرف میزدند و اظهارات را راحت تر بیان میکردند.

ما همواره در برابر رنگها آگاهانه و یا ناآگاهانه عکس العمل نشان میدهیم. رستورانهای غذاهای آمادهی زنجیرهای میدانند که رنگ نارنجی اشتها آور است و رنگ قرمز باعث ایجاد سرعت میشود و درنتیجه این ترکیب رنگ باعث میشود که خریداران بیشتر خرید کنند و سریعتر بخورند و جای خود رابه دیگر مشتریان بدهند.

زمانی که یادگرفتید که چگونه هاله را ببینید، به یک مرحله قبل از دیدن رنگ آن رسیده اید. برای بعضیها شاید در عرض چند دقیقه دیدن هاله ممکن شود و افرادی هستند که برای دیدن آن نیاز به زمان بیشتری دارند. مهم این است که صبور باشید. در کلاسهای من افرادی که در ابتدا در دیدن هاله شکست میخورند به سرعت نا امید میشوند و این مانع پیشرفت آنهاست. هر قدر که احتیاج است صبر کنید. و مطمئن باشید که زمانی که وقتش برسد رنگها ظاهر میشوند.

رنگها ابتدا در رنگ بندی ضعیف جلوه میکنند. بسیاری از مردم معتقدند که با پیشرفت دید رنگی، هاله ابتدا خاکستری و سپس آبی تظاهر میکند. این رنگ آبی احتمالا هالهی سلامتی است که از ابتدای تولد ایجاد شده است.

کم کم و بتدریج رنگهای دیگر خودشان را آشکار میکنند. آنها با رنگهایی کاملا تمیز و زیبا ظاهر میشوند. کم کم، کمرنگ شده و از بین میروند. بعضی افراد زمانهای زیادی را سپری میکنند و از خود میپرسند که آیا هاله و رنگش را دیدهاند و یا اینکه تنها تصورشان آنها را فریب داده است.

در همان حال یک رنگ بر هاله چیره میشود. بتدریج از نظر اندازه و شـدت افزایش مییابد، این رنگ به عنوان رنگ اصلی شناخته میشود. ایـن رنگ خیلـی مهم میباشد زیرا آشکار کنندهی این است که فرد باید در زندگی چه کنـد. لازم نیست کـه نشـان دهد شخص کار درست را انجام میدهد، ولی کسی که خرسند است هالـهای مجلـل و درخشـان دارد. و در تضاد با آن، هالهی کسی است که هیچ هدفی درزندگیاش ندارد.

با تمرین بیشتر کیفیت این رنگ در هاله به شما میگوید که این فرد چه ویژگیهایی دارد.

مطلوبیت رنگ اصلی در بزرگی اندازه و غنی بودن رنگش پیداست.

کسی که نادرست و متقلب است هالهای جمع شده و تیره را تجربه خواهد کرد.

سالها پیش سخنرانیهایی برای زندانیان داشتم. جالب این بود که اکثر آنها دارای هالهای تیره بودند ولی عدهی کمی هم هالهی بسیار زیبایی داشتند و همگی شان با هم نشسته بودند. بعدها من فهمیدم که آنها افـرادی بودنـد که در حـال نوسـازی و تجدید خود هستند. نگهبانان از اینکه من متوجه شدم که آنها با دیگران تفاوت دارند تعجب کردند ولی وانمود کردند که من این موضوع را از روی سوالهایی که میپرسیدند، فهمیدم.

بسیاری از افراد هستند که نه هالهای بزرگ و زیبا دارند و نه هالهای تیره. آنها افرادی هستند که بدون توسعهی زیاد خودشان به بهترین نحو زندگی میکنند.

هر چه بیشتر به هاله مینگرید متوجه استعدادهای بسیاری میشوید که همگی ما آنها را هدر داده ایم.

خوشبختانه بعضی از افراد در مراحلی از زندگی شان به این استعدادها پی میبرند که توانایی بیشتری نسبت به آنچه انجام میدهند دارند. با انگیزه میشوند و زندگی شان را تغییر میدهند، زمانی که این اتفاق میافتد بشدت بر روی هاله شان تاثیر میگذارد.

هر رنگی درهاله معنا و مفهومی دارد که قابل تفسیر است.

 

معنای رنگهای اصلی در هاله

رنگهای اصلی ازرنگهای رنگین کمان پیروی میکنند و بزودی در مییـابید که مـا در هـالهمان همهی رنگهـای رنگیـن کمـان را دارا هستیم. البته هاله میتواند رنگهایی هم داشته باشد که در رنگین کمان نیست.

 

قرمز - استعداد ذاتی (درونی): رهبری و مدیریت

این رنگ قدرتمند است. شخص با این هاله تجربههای قوی و زیاد، و آرزوی رسیدن به موفقیت را دارد. این فرد در کودکی بخصوص دربارهی آرزوها و دستورهای خانواده بسیار مطیع است. در نتیجه هاله گاهی اوقات ساکت و گرفته و تیره بنظر میرسد. زمانی که فرد بزرگ شده و توانست بر روی پای خودش بایستد، هالهاش توسعه مییابد و بیان میکند که این فرد توانایی انجام چه کارهایی را دارد.

افراد با هالهی قرمز به موقعیتهای مسئولیت پذیری و رهبری میرسند و بدلیل داشتن انرژی لازم و کشش روحانی بر روی دیگران تاثیر میگذارند. آنها هم چنین مهربان و خونگرم میباشند. رنگ قرمز هم چنین بر جرات فیزیکی دلالت دارد.

نکتهی منفی دربارهی قرمز عصبی بودن و خودخواه بودن اوست.

 

نارنجی - استعداد درونی: هماهنگی و تعاون

نارنجی رنگی گرم و درخور توجه است. و شما این رنگ را در افرادی که دارای قوهی درک مستقیم، حضورذهن و کسانی که براحتی ارتباط برقرار میکنند، میبینید. آنها قادرند دیگران را آرام کنند و اغلب خود را در موقعیتی مییابند که آرامش دهنده و دورکنندهی مشکلات هستند.

آنها افرادی فکور، فروتن، لایق و اهل عمل هستند و کسانی میباشند که گامهای ثابت بر میدارند.

نکتهی منفی این گروه سستی و کسالت آنها ست و گرایش کمی که به مراقبت از خود دارند.

 

زرد - استعداد درونی: مبتکر، دارای استعدادهای ذهنی

افراد با رنگ زمینهی زرد، افرادی مشتاق، تحریک پذیر و قابل تغییر میباشند. آنها سریع فکر میکنند و از سرگرم شدن و سرگرمی از طریق دیگران لذت میبرند. آنها افرادی اجتماعی هستند و از مکالمات طولانی در هر زمینهای لذت میبرند.

آنها دریادگیری زیرک و با هوشند اما اغلب هر موضوعی را سرسری میگیرند و مسائل زیادی را برای مدتی کوتاه دنبال میکنند به جای اینکه یک موضوع را بلندمدت بررسی کنند.

نکتهی منفی دربارهی این افراد کم رویی و تمایلی که به دروغ گفتن دارند، میباشد.

 

سبز – استعداد درونی: شفابخشی

سبز رنگ آرامش دهندهای است و افراد با رنگ زمینهی سبز در هاله شان افرادی آرام، دوست داشتنی و شفا بخشهای طبیعی هستند. آنها همکار، قابل اعتماد و سخی میباشند. آنها شاید بنظر بسیار متین و آرام برسند ولی زمانی که لازم باشد سرسخت و لجوج هم میشوند.

تنها راه عوض کردن افکار این گونه افراد این است که آنها را متقاعد کنیم این همان نظر خودشان است.

سختی و پایداری در نگاه نکتهی منفی سبز میباشد.

 

آبی – استعداد درونی: تنوع طلبی

آبی رنگی بسیار خوب بعنوان رنگ اصلی هاله است و افراد با این زمینه انسانهایی ذاتا مثبت و مشتاق میباشند. در نتیجه هالهی آنها در حالت طبیعی بزرگ و درخشان است. آنها همانند دیگران درزندگیشان بالا و پائین زیادی دارند ولی اکثر مواقع از این موانع با مدیریت مناسب براحتی عبور میکنند. افراد با رنگ آبی به عنوان رنگ زمینهی هاله همیشه در قلبشان جوان میمانند. آنها افرادی صادق و درستکار هستند و معمولا آنچه را که در ذهنشان است بیان میکنند.

ویژگی منفی آبی ناتوانی در تمام کردن کارها ست. آنها معمولا در شروع، کار را با اشتیاق فراوان و بیشتری نسبت به تکمیل آن آغاز میکنند.

 

نیلی - استعداد درونی: مسئولیت پذیری در قبال دیگران

دشوار به نظر میآید که این رنگ را به عنوان رنگ زمینهی هاله در نظر بگیریم، چرا که گاهی اوقات هم برنگ ارغوانی در میآید. رنگی گرم، شفادهنده و پرورش دهنده است. افراد با این رنگ بعنوان رنگ اصلی هاله شان در شغلهای بشر دوستانه کار میکنند. آنها از کمک و حمایت از دیگران لذت میبرند و بهترین خوشحالی آنها زمانی ست که در اطراف دوستانشان میباشند.

خصیصهی منفی نیلی ناتوانی در گفتن « نه » است. آنها میتوانند براحتی مورد سو استفاده از طرف دیگران قرار گیرند.

 

بنفش – استعداد درونی: پیشرفت عقلانی و معنوی

این دلیلی برای اینکه اسقفها لباس بلند بنفش میپوشند، نیست.

کسانی که رنگ اصلی هاله شان بنفش است، در تمام راههای زندگی بعد معنوی و روحانی شان را توسعه میدهند. میزان این توسعه را هم میتوان توسط کیفیت رنگ هاله تعیین کرد. بسیاری از افراد با هالهی بنفش تلاش دارند این نیرویشان را انکار کنند. این تلاش خوشایند نیست و آنها به زودی در مییابند که آنچه درزندگی انجام میدهند تمایل ذاتی آنها نیست. ، و زمانی که آنها شروع به یادگیری و دریافت فراست کردند هاله شان هم رشد کرده و درخشان میشود.

خصیصهی منفی افراد با هالهی بنفش احساس برتری است که نسبت به دیگران دارند.

 

نقراهای - استعداد درونی: آرمانگرا

غیر عادی نیست که رنگ زمینهی هالهی کسی نقرهای باشد ولی این رنگ بطور مکرر در هاله دیده میشود. افراد با این رنگ زمینه در ذهنشان ایدههای عالی میپرورانند ولی متاسفانه بسیاری از آنها محقق نمیشود، این افراد دچار کمبود تحرک و انگیزش هستند و به انسانهایی خیال پرداز تبدیل میشوند تا عمل کننده. زمانی که آنها فعال شده و موضوعی ارزشمند را یافتند به پیشرفت قابل ملاحظهای دست مییابند.

 

طلایی - استعداد درونی: نامحدود

این رنگ به عنوان قوی ترین رنگ زمینهی هاله است. این رنگ به افراد توانایی انجام کارهای بزرگ را میدهد و آنها میتوانند به مسائل مجازی که در ذهنشان است دست یابند. آنها افرادی با کشش روحانی، سخت کار، صبور و برنامه ریز هستند. آنها معمولا دیر به موفقیتهای بزرگشان در زندگی میرسند، جای تعجب نیست که حلقهی نورانی حول افراد مقدس طلایی ست و استعداد نا محدود آنها را نمایان میسازد.

 

صورتی - استعداد درونی: موفقیتهای مادی و مالی

این رنگ زیبا بعنوان زمینهی هاله برای افرادی است که مصمم و سر سختند. آنها اهدافشان را بالا میبینند و سپس آن را بدون هیچ گونه تردیدی دنبال میکنند. تعجب برانگیز نیست که آنها معمولا در موقعیتهای قدرت و مسئولیت بالا دیده میشوند. به هر حال آنها افرادی فروتن و بی تکلف هستند و از زندگی آرام لذت میبرند.

آنها افرادی دوست داشتنی، نجیب و مهربان هستند و معمولا زمانی که کنار دوستانشان هسنند لذت میبرند.

 

برنز - استعداد درونی: بشر دوستی

این رنگ معمولا همانند رنگهای پائیزی میباشد و ظاهر رنگ پریدهی آن، جذابیت قابل توجهی دارد. کسانی که رنگ برنز به عنوان رنگ اصلی هاله شان میباشد، افرادی، باتوجه، محتاط، و طرفدار حقوق بشر هستند. آنها قلبـی مهربان و سخی دارند. و به خاطر همین نیاز به یادگرفتن گفتن « نه » دارند زیرا معمولا بطور مداوم از سوی دیگران مورد تحمیل واقع میشوند.

 

سفید - استعداد درونی: اشراق و تذهیب

سفید رنگی خالص است و کمتر به عنوان رنگ زمینهی هاله دیده میشود. از آنجا ییکه تمام رنگها از سفید نشات میگیرند اساسا سفید نام دیگری از نور است. افراد با این هاله افرادی افتاده و فروتن هستند و به حقوق بشر احترام میگذارند. آنها معمولا دچار کمبود ضمیر و اعتماد به نفس هستندو بیشتر نگران رفاه دیگران میباشند تا خودشان. این اشخاص معمولا کسانی اند، دانا و با درک شهودی در سنین پیری.

زمانی که توانستید رنگ زمینه را مشاهده کنید، بطور تدریجی از رنگهایی که در اطراف رنگ زمینه میباشند و از هاله ساطع میشوند آگاه میشوید. این رنگها بیانگر کارهایی هستند که شخص از انجام آنها لذت میبرد. معمولا یک یا دو رنگ بر هاله مسلط است ولی تعداد کمی از افراد تمام رنگهای رنگین کمان را در اطراف رنگ اصلی هاله شان دارند.

شادترین مردم آنها یی هستند که رنگ هایشان در هاله ترکیب شده باشد. برخی ترکیبات شاید بنظر دوست داشتنی نباشد ولی در تمرینات به کار میآیند. برای مثال کسی که رنگ زمینهی قرمز دارد (استقلال و رهبری) شاید پرتوهایی از نارنجی داشته باشد (کاردانی، سیاست و نجابت) که از هالهاش ساطع میشود. این فرد همانطور که دارای استعداد رهبری است، آن را با رفتاری متین بیان میکند. او با سفارش و دستور به دیگران به موفقیت نمیرسد ولی با همکاری و تعاون با آنها به موفقیتهای زیادی دست مییابد.

مثالی دیگر که شخصی با زمینهی قرمز تشعشعات سفید از هالهاش ساطع شود که میتواند در یک پیگرد بشر دوستانه رهبری کند. این فرد اگر تنها قوهی رهبریاش رادر عرصهی اقتصادی بکار گیرد دچار مشکلاتی خواهد شد. برای ایجاد شادی و احساس رضایت او باید از هر دو انرژی خود استفاده کند حتی اگر مخالف هم بنظر آیند. این فرد که از نیروی قرمز استفاده کرده و انرژی سفید را کنار گذاشته همانند کسی است که از بیرون زندگی را شروع میکند. در مرحلهای او مییابد که در حال نزاع با خود است و امیدواریم که مسیر زندگیاش را عوض کرده و راه درست را در پیش گیرد.

و این جا زمانی است که مهارت دیدن و خواندن هاله میتواند کارا باشد. کسی که بتواند رنگ قرمز و سفید رادر هالهی این شخص ببیند، میتواند او را راهنمایی کرده تا مسیر درست زندگی را در پیش گیرد. چنین به نظر میرسد که او در درون از همه چیز آگاه است ولی در هر گام از زندگیاش با آن نبرد میکند.

به هر حال، پیشرفت، شادی و خرسندی زمانی که او در هماهنگی با رنگهای هالهاش در آید به طور چشم گیری افزایش مییابد.

 

رنگهای ساطع شونده (رنگهای فرعی در هاله)

قرمز

افراد با پرتو قرمز دوست دارند متصدی باشند. آنها عاشق مسئولیت هستند و از تصمیم گیری لذت میبرند. آنها بدنبال قدرت و موفقیتهای مالی ناشی از آن میباشند.

نارنجی

افراد با پرتوهای نارنجی از گذران لحظهها با دوستان صمیمی وخانواده لذت میبرند آنها بطور طبیعی بصیر و پرورش یابنده و متعهد هستند.

زرد

افراد با پرتو زرد از ایدههای جدید لذت میبرند. آنها دوست دارند خودشان را از طرق گوناگون بیان کنند مانند، خواندن، رقصیدن، نوشتن، نقاشی کردن و مخصوصا صحبت کردن.

سبز

افراد با پرتو سبز رنگ از مبارزه مقابل فرصتها برای ثابت کردن خودشان لذت میبرند. آنها بدون خستگی کار میکنند تا جائی که به اهدافشان برسند. آنها هم چنین شفا بخشهای طبیعی هستند.

آبی

افراد با پرتو آبی از آزادی و تنوع لذت میبرند. آنها از اینکه در هر راهی محدود شوند متنفرند. شغلی که از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر باشد برای آنها نامناسب است. آنها از مسافرت و دیدن چهرهها و مکانهای جدید لذت میبرند.

نیلی

افراد با پرتو نیلی از کمک به دیگران بخصوص افرادی که برایشان اهمیت دارند لذت میبرند. آنها از حل کردن مشکلات خانواده لذت میبرند و معمولا اولین کسی هستند که از ایجاد مشکل آگاه شده و میفهمند مشکلی وجود دارد.

بنفش

افراد با پرتو بنفش از سپری کردن زمان برای یادگیری دانش و بصیرت لذت میبرند. آنها از آن جهت که به پی بردن به امور پنهان علاقه مندند، فعالیتهای وابسته به ماوراءالطبیعه و معنوی را انجام میدهند.

نقرهای

افراد با پرتو نقرهای علاقهی زیادی به عقاید بزرگ دارند، عملی شدن و یا نشدن این نظر برایشان مهم نیست و تنها آن نظر برای خودشان حائز اهمیت است. آنها میتوانند آنقدر در تصور و تخیل خود غرق شوند که همه چیز را کامل ببینند و شادترین افراد باشند.

طلایی

افراد با پرتو طلایی از مسئولیتهای بزرگ لذت میبرند. آنها بدنبال مبارزه طلبی هستند تا بتواند آنها را از حوضه آسایش خودشان بیرون آورده و امتداد دهد.

صورتی

افراد با پرتو صورتی از خیال کردن و نقشه کشیدن دربارهی موفقیتهای مالی لذت میبرند. و اگر بتوانند رنگ صورتی را بارنگ اصلی هاله شان تطبیق دهند به موفقیتهای حیرت آوری دست مییابند.

سفید

افراد با پرتو سفید آرمانگرا و دوست داشتنی هستند. آنها علاقه به حمایت و پشتیبانی از عقایدشان دارند و بدبنال دنیایی بهتر برای نسلهای بعدی میباشند.

هاله از چندین لایه تشکیل شده که به آنها بدنهای نفوذی میگویند و گاهی اوقات رنگ هایشان متفاوت است. در عمل اکثر روشن بینان هاله را دریک سطح هموار که توسط یک لایه با رنگهای متفاوت احاطه شده میبینند. به هر حال هر چه شما بیشتر دربارهی هاله آگاهی کسب کنید، قادر به دیدن لایههای مختلف آن خواهید شد.

هفت لایه عبارتند از:

1- بدن اثیری

2- سطح ستارهای

3- سطح زیرین ذهنی

4- سطح فوقانی ذهنی

5- سطح روحی

6- سطح حسی (ذاتی)

7- سطح مطلق

همهی اینها با چاکراها در ارتباطند که در فصل بعدی به مطالعهی آنها میپردازیم.

اگر در دیدن هاله مشکل دارید، راهی دیگر برای تعیین آن وجود دارد.

بعضی افراد مشکلی در دیدن رنگ درون هاله ندارند. ولی دیگران آن را مشکل میپندارند. سالها پیش خانمی در کلاسهای من شرکت میکرد و هر پوشش نامرئی را میدید ولی از دیدن رنگهای هاله عاجز بود. او زمانی که دید افرادی که در دیدن هاله مشکل داشتند به سهولت رنگ آن را میبینند ولی خودش هنوز قادر به دیدن رنگها نشده، ناامید شد. خوشبختانه من توانستم به این خانم گمانه زدن رنگها را یاد دهم. زمانی که او دریافت بدنبال چه رنگی است، آگاهی رنگش به سرعت و درمدت یک شبانه روز بالا رفت. در گذشته مشکل او نگرانی و ترسش بود، و اوچون اولین کسی بود که درکلاس توانست هاله را ببیند، انتظار داشت که رنگ هاله را نیز سریع مشاهده کند. و زمانی که دید همه قادر به دیدن رنگ هاله شدند غیر از او, ناامید شد و سخت در حال تلاش بود.

همانطور که قبلا هم گفتم بهتر است آرام باشید و بگذارید رنگها خودشان ظاهر شوند. هر کس متفاوت است. بعضی رنگها را از همان ابتدا میبینند و دیگران هفتهها و ماهها را میگذرانند تا این مهارت را کسب کنند.

برای شما مفید خواهد بود اگر از تفاوت رنگها آگاه شوید. از رنگهایی که میپوشید آگاه باشید و ازخود بپرسید که چرا این رنگ را انتخاب کرده اید. رنگهای گوناگون را انتخاب کنید و ببینید با پوشیدن هر یک چه احساسی پیدا میکنید. با این کار هوشیاری و آگاهی شما از رنگها به سرعت بالا رفته و این دیدن رنگ در هاله را برای شما ساده تر میکند.

سالها پیش یکی از دوستانم یک سخنرانی در بین همکارانش داشت و از این موضوع نگران بود و احساس خوبی نداشت. من به او پیشنهاد کردم که از رنگ قرمز در لباسهایش بیشتر استفاده کند تا اعتماد به نفس بیشتری به اوبدهد. او برای خودش یک کت قرمز انتخاب کرد و یک ارائهی پر انرژی داد و این خود باعث افزایش آگاهی رنگ او شد و او الان از پوشیدن رنگهای روشن لذت میبرد. در گذشته اکثر لباسهای او خاکستری و یا زرد کمرنگ بود.

از رنگهایی که دیگران میپوشند آگاه باشید، ازخود دربارهی امتیاز آن سوال کنید که هر کدام از افراد از این انتخابشان چه چیز بدست میآورند.

زمانی که هنگام شب در تخت خواب خود دراز کشیده اید صحنهای خوشایند را در ذهن خود به وضوح مجسم کنید. برای مثال ممکن است خود رادر ساحل دریایی زیبا ببینید. بافت شنهای زیر پایتان را ببینید و احساس کنید و بوی نم را حس کنید و به رنگهای دریا و آسمان به تمامی وضوح بنگرید.

سالها پیش من چند روزی را در یک کلبهی کوچک گذراندم و هر گاه بخواهم منظرهی زیبایی را مجسم کنم آن کلبه را بخاطر میآورم و به فواصل دور، که از جنگلهای کاج و پشت آن کوههای پوشیده از برف تشکیل شده خیره مینگرم. من براحتی میتوانم احساس آرامش و امنیت آنجا را به خاطر بیاورم حتی بوی کاج را حس میکنم و نسیم خنک را احساس میکنم و مهمتر از همه تمام رنگهای آنجا را بیاد میآورم.

بسیاری از شاگردانم با تمرین مداد رنگی توانستند آگاهی رنگشان را افزایش دهند. من به آنها گفتم که تصویری را بکشند ولی توجهی به رنگهایی که استفاده میکنند نداشته باشند. و پس از آن، آنها به رنگها نگاه کردند واحساسی که در حین نقاشی داشتند بیاد آوردند. اگر ناراحت بودند رنگهای مشکی و قهوهای را بکار میبردند و اگر احساس خوشحالی زیادی داشتند از رنگهای روشن رنگین کمان استفاده میکردند. نقاشی بدین شکل یک راه عالی برای رهایی از احساسات منفی و ناخواسته است. و البته این کار برای گسترش آگاهی هاله نیز موثر حواهد بود چرا که باعث میشود از سمت راست مغزتان استفاده کنید، بخشی که برای دیدن هاله لازم است.

در نهایت نفس کشیدن در رنگها میتواند مفید باشد. برای این کار چشم هایتان را ببندید و تصور کنید که هوایی قرمز رنگ را به درون کشیده اید و در بازدم تصور کنید که این هوای قرمز در سرتاسر بدنتان توسعه یافته، این کار را سه تا چهار بار با رنگ قرمز انجام دهید و سپس آن را با نارنجی تکرار کنید. کم کم بر روی رنگهای رنگین کمان کار کنید و به احساسات مختلف که در حین نفس کشیدن در هر رنگی دارید توجه کنید. این تمرین در فهمیدن رنگها میتواند بسیار موثر باشد زمانی که اثر هر رنگ را بر روی خودتان آزمایش میکنید.

 

گمانه‌زنی رنگها

برای این کار به همان میلهای که در احساس کردن لبهی بیرونی هاله به کار بردید نیاز دارید. بهتر است شخصی را که میخواهید هالهاش را امتحان کنید، حضور داشته باشد البته ضروری هم نیست.

میلهها را کمی جلوتر و مستقیم قرار دهید و از آنها بخواهید پاسخ مثبت را به شما نشان دهند. بهتر است بلند بپرسید. « کدام حرکت نشانهی جواب مثبت است؟ » (من پرسیدم)

 میلههای من چرخیدند تا روی هم قرار گرفتند. میلههای شما ممکن است از هم دور شوند. یکی از دوستانم نشانهی مثبت میلههایش زمانی بود که میلهها تا زاویهی 90 درجه به هم نزدیک میشدند. تفاوتی نمیکند که میلهها چه حرکتی انجام دهند و تا زمانی که از این علامت آگاهی دارید، نشانهی پاسخ مثبت شماست.

فرض کنید میخواهید هالهی شخصی را با نام بیل گمانه بزنید. میلهها را در روبه روی خود قرار دهید و بپرسید « آیا رنگ زمینهی هالهی بیل قرمز است؟ » اگر پاسخی نیافتید دوباره بپرسید « آیا رنگ زمینهی هالهی بیل نارنجی است؟ »

پرسیدن را ادامه دهید تا پاسخ مثبت دریافت کنید. من حتی اگر برای یکی از رنگها جواب مثبت گرفتم بقیه رنگها را نیز میپرسم و این برای تایید جواب درست است.

زمانی که رنگ زمینه را پیدا کردید میتوانید رنگهای پرتوی را نیز از میلهها سوال کنید. و بخاطر داشته باشید که رنگهای ساطعی شما ممکن است چند جواب مثبت داشته باشد.

فرض کنیم که فهمیدم بیل زمینهی هالهی آبی رنگ با پرتوهای قرمز و بنفش دارد. الان میدانیم که دنبال چه رنگهایی باشیم و این تفسیر را ساده تر میکند.

در عمل، بیشتر مردم نیاز به تمرین کمی دارند. بعد از آن هاله را با رنگش براحتی میتوانند ببینند بدون آنکه احتیاجی به میلهها باشد.

 

تعیین رنگها با استفاده از روش اعداد

راه دیگر برای پیدا کردن رنگ هاله استفاده از ارقام و اعداد رمزی میباشد. هر عددی در این روش نمایانگر رنگ خاصی است.

1- قرمز

2- نارنجی

3- زرد

4- سبز

5- آبی

6- نیلی

7- بنفش

8- صورتی

9- برنز

11- نقرهای

22- طلایی

رنگ اصلی هاله هر کس توسط عدد رمزش مشخص میشود. این عدد در فلسفهی فیثاغورث بسیار با اهمیت است از آنجا که هدف شخص را در زندگی نمایان میکند. به خاطر دارید که رنگ اصلی نشان دهندهی این بود که شخص در زندگی چه باید انجام دهد. و عددی که عدد راه زندگی (عدد رمز) هر فرد است معمولا (نه همیشه) مطابق با رنگ اصلی هالهاش است.

برای بدست آوردن این عدد از جمع کامل تاریخ تولد فرد استفاده میشود. فرض میکنیم که تاریخ تولد شخصی در 28 آوریل 1980 است، برای این کار

ماه        4

روز       28

سال   1980

    2012

عدد بدست آمده (2012) است که با جمع کردن ارقامش به عددی یک رقمی میرسیم 5=2+1+0+2

عدد راه زندگی این شخص 5 است و 5 رنگ آبی را نشان میدهد و احتمالا این شخص هالهای با زمینهی آبی دارد.

مثالی دیگر زنی جوان که متولد 12 مارچ 1975 است

ماه   3

روز  12

سال  1975

   1990

ارقام را با هم جمع میکنیم 19=0+9+9+1 و 10=9+1 و در نهایت 1=0+1. این خانم عدد راه زندگیاش یک میباشد و احتمالا هالهای با زمینهی قرمز دارد.

دو استثنا در این اعداد است. زمانی که در مراحل جمع به اعداد 11 یا 22 برسیم. این اعداد به عنوان اعداد برتر خوانده میشوند و آنها را به ارقام یک رقمی 2یا 4 کاهش نمیدهیم و به این دلیل است که افراد با این اعداد دارای استعداد بیشتر و بهتری نسبت به دیگران میباشند. و به همین خاطر چنین جمع میکنیم که ازهیچ عدد برتری (11 یا 22) نگذریم. من دوستی دارم که متولد 29 فوریهی سال 1944 است زمانی که بر روی عدد راه زندگیاش کار میکردم این روش را بدست آوردم.

ماه  2

روز  29

سال  1944

   1975

و در ادامه 22= 5+7+9+1

اگر اعداد را بطور مستقیم با هم جمع کنیم عدد برتر را از دست میدهیم.

4=1+3 / 31= (سال) 4+4+9+1+(روز) 9+2+ (ماه) 2

و به همین خاطر بهتر است که ابتدا اعداد روز، ماه و سال را با هم جمع کنیم به جای اینکه تمام ارقام را از اول با هم جمع کرده و به عددی یک رقمی برسیم.

تنها 11 انتخاب رنگ در این روش وجود دارد. و به همین این روش صد در صد کامل نیست. در بیشتر موارد درست است ولی احتمال اینکه رنگها متفاوت باشند نیز وجود دارد.

کسی ممکن است از نظر عددی (7) رنگ هالهاش بنفش باشد ولی در حقیقت رنگ دیگری مثلا سفید است.

در واقع او احتمالا رنگهای زیاد دیگری به عنوان رنگ زمینه خواهد داشت، چون این عدد هدف شخص را مشخص میکند. به هر حال رنگی که از این عدد بدست میآید در بخشی از هاله نمایان خواهد بود ولی میتواند رنگ زمینهی فرد که آشکار کنندهی هدف زندگی است، نباشد. در هر حال رنگها اگر یکی نباشند همساز خواهند بود.

این عدد به احتمال 95% رنگ زمینهی هالهی شخص را نمایان میکند. خوشبختانه اعداد دیگر در روش رمزی اعداد در نشان دادن رنگهای ساطعی کاملا درست است.

این عدد معمولا توسط نامی که فرد با آن شناخته میشود، بدست میآید. تشخیص این عدد زمانی که مردم با چندین اسم شناخنه میشوند، پیچیده است. برای مثال بیل اسمیت ممکن است توسط پدر و مادرش ویلیام، دوستانش بیل، در محل کارش بعنوان جیم، و در بانک به نام ویلیام جیم اسمیت شناخته شود.

و امضای چکهای او و- ج- اسمیت است. در کودکی او را بیلی کوچولو صدا میزدند، همسرش او را خرس عروسکی میخواند و حتی برای سخت تر کردن آن میتوانیم بگوییم که او در سه ماهگی به فرزند خواندگی پذیرفته شد، و زمانی که بدنیا آمده بود به نام ویلیاجیم کالاگان و بعد از فرزند خواندگی به نام ویلیام جیم اسمیت خوانده شد.

 

کدام اسم را استفاده کنیم؟

در چنین وضعیتی آن اسمی که برای خودش راحت تر است را انتخاب میکنیم و معمولا اسمی است که توسط دوستان خوانده میشود و در این جا ما نام بیل اسمیت را در نظر میگیریم.

این روش در تضاد با روش اعداد است که از اسم کامل شخص در هنگام تولد استفاده کردیم.

اعداد مربوط به حروف اسم بیل را از جدول در میآوریم

     9 8 7 6 5 4 3 2 1

نام بیل اسمیت را بدست میآوریم

5=1+4 و 41= ( smit ) 8+2+9+4+1+ (bill)3+3+9+2

این عدد بیانگر تواناییهای طبیعی بیل است. مسلما بیل انسانی دارای استعداد و سلیس است و میدانیم که عدد 5 مربوط به رنگ آبی است پس بیل پرتوهای آبی در اطراف هالهاش دارد.

عدد مهم دیگر در رمز اعداد « انگیزش روح » است که این عدد بوسیلهی جمع حروف صدادار اسم شخص مشخص میشود. بیل دو حرف صدا دار دارد یکی در بیل و دیگری در اسمیت و 9=1+8 و18=9+9 عدد انگیزش روح بیل 9 است که به برنز مربوط است.

و بیل هم چنین رنگهای پاییزی را از هالهاش ساطع میکند. متاسفانه یک استثنا نیز در این جا وجود دارد و آن در مورد حرف Y است که معمولا بعنوان حروف صدادار عمل میکند مثل« Lynda » و یا تلفظ نمیشود مثل « kay » به هر حال اگر همانند   « yoland » تلفظ شود در ردهی هم خوانها قرار میگیرد.

 

کسب آگاهی از رنگها

دو تمرین مفید برای بدست آوردن هوشیاری رنگها وجود دارد. اولین آن تمرین آرامش (ریلکسیشن)که اکثر مردم قبل از خواب آن را انجام میدهند.

 

مدیتیشن رنگین کمان

روی صندلی راحت بنشینید و یا روی تخت دراز بکشید و چشمانتان را ببندید. چند نفس عیق بکشید و بر روی تنفستان تمرکز کنید و در هنگام بازدم با خود تکرار کنید که « من آرام و رلکس » میباشم. زمانی که کاملا احساس آرامش کردید رنگین کمانی زیبا را در ذهنتان مجسم کنید. به تمام وضوحی که میتوانید آن را تصور کنید. در همان گمان خود بر روی آن راه روید و به داخل رنگ قرمز نفوذ کنید. تصور کنید که بطور کامل توسط رنگ قرمز پوشیده شده اید، نفوذ قرمز و بازسازی قرمز را در تمام سلولهای بدنتان احساس کنید.

شاید مثل این باشد که رودخانهای از انرژی به درونتان جاری میشود و تمام وجودتان را در بر میگیرد.

زمانی که احساس کردید با قرمز کاملا پر شده اید در رنگین کمان حرکت کنید و به سمت رنگ نارنجی بروید با احاطه شدن توسط رنگ نارنجی احساس آرامش و رضایت میکنید.

به سمت رنگ زیبا و تحریک کنندهی زرد بروید. با اینکه از لحاظ ذهنی تحریک کننده است ولی به اعصاب بدنتان آرامش را منتقل میکند.

زمانیکه بطور کامل توسط انرژی زرد احاطه شدید به سبز بروید. به میزان آرام بخشی آن توجه کنید، تمام نگرانیها و فشارها بر اثر احاطه شدن توسط این انرژی شفابخش از بین خواهد رفت.

به سمت آبی حرکت کنید. هر چه که بیشتر در آبی خیالی فرو میروید پوشیده شدن توسط فیروزه را بیشتر احساس میکنید. هر چه بیشتر به خود اجازه میدهید که در آبی غرق شوید با آرزوی قویای به جلو حرکت میکنید. و شما احساس سلامتی بیشتر و اشتیاق بیشتری نسبت به زمانهای پیشین پیدا خواهید کرد.

تنها یک مرحله برای حرکت به سوی نیلی باقی است، رنگی سخت و منور. انرژی شفابخش و آرام کنندهی آن را احساس کنید. در حمام آبی و نیلی بودن بسیار مفید است. در نهایت به نوار بنفش بروید و افزایش آگاهی ناگهانی خودتان نسبت به زندگی را احساس کنید و خواهید دید که ذهنتان به سوی فراست و الهام کشیده شده است.

زمانی که تمرین را به پایان رساندید، مکث کرده و قبل از آنکه چشمانتان را باز کنید آرام باشید. شما احساس تازگی و سرزندگی میکنید. بزرگترین فایدهی این تمرین آگاهی از رنگها است. زمانی که تصور میکنید در حمام رنگها احاطه شده اید، شناختی دربارهی معانی رنگها و ارتباطشان پیدا میکنید. شما علاوه بر اینکه بصیرت و فراست خود را در زمینهی رنگهای رنگین کمان بالا میبرید نتایج یک مدیتیشن را نیز مییابید.

 

هالههای تک رنگ

یکی دیگر از راهها برای بالا بردن آگاهی رنگ این است که هاله را پوشیده با یک رنگ ببینید و این بخاطر این است که دیدن هالهی تک رنگ ساده تر از هالهی انسان است. در کلاسهای ذهنی ام من ورقههای رنگی از سلفون را بدور جعبهای میپیچیدم و هر جعبه توسط رنگی متفاوت احاطه میشد.

جعبهها را تک تک روی میز میگذارم تا شاگردانم به آن نگاه کنند. از جعبه به رنگ آبی استفاده کردم و بدنبالش قرمز، که دیدن هالهی این رنگها ساده تر است. بهتر است که شاگردان حدود سه فیت دورتر از جعبهها بنشینند. من به آنها پیشنهاد میکنم که اندکی به جعبه نگاه کنند و بر روی دیوار پشت آن متمرکز شوند.

در حین اینکه به دیوار خیره شدهاند من به آنها میگویم که آرام باشند. معمولا چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد که رنگ متفاوت دور آن را تشخیص دهند. آنها هالهای زرد رنگ در اطراف جعبهی آبی و هالهای سبز رنگ در اطراف جعبهی قرمز میبینند. اینها بعنوان رنگهای متمم نامیده میشوند.

زمانی که هاله را دیدند من به سرعت جعبهها را عوض میکنم و دوباره آنها قادرند که هالهی اطراف جعبه را مشاهده کنند. شما میتوانید این کار را با مقواهای رنگی هم انجام دهید.

هدف از این تمرین این است که به شاگردانم بفهمانم در اطراف هر چیزی هاله وجود دارد. و تنها راه دیدن آن, این است که آرام باشند و بگذارند که هالهها خودشان را نشان دهند. به هر حال این تمرین برای افرادی که در دیدن رنگ هاله مشکل دارند مفید است.

در ابتدا شما به هر دو روش میل زنی و اعداد رمزی نیازمندید و زمانی که آگاهی رنگتان افزایش یافت به اینها کمتر نیاز پیدا میکنید. به این وسائل مصنوعی متکی نباشید اینها برای اینکه به شما آگاهی بدهند که چه رنگی را باید ببینید مفید هستند ولی اگر به اینها تکیه کنید کم کم پیشرفت خود را از دست میدهید.

دیدن رنگها را ادامه دهید، صبور باشید و بگذارید که خودش اتفاق بیفتد.

تاکنون تحقیقا ت زیادی درمورد رنگ هاله و معانی آن صورت نگرفته ولی به هر حال تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که هاله شاخص مهمی از ویژگیهای شخصی میباشد.

1399/05/11
24512

نظری ارسال نشده

در حال حاضر نظری ارسال نشده است

شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید

ارسال نظر

ارسال نظر